کد مطلب:27991
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:23
آيا انسان در به وجود آمدنش مجبور نبوده است؟
ين كه به وجود آمدن هر فرد خارج از اختيار خودش مي باشد امري كاملا بديهي است و اين مسأله در رابطه با «جبر و اختيار» اصلا مورد بحث نيست. آنچه در رابطه با اختيار مورد بحث است در زمينه افعال و كنش هاي آدمي است كه فرع بر وجود اوست. آن هم نه همه افعال؛ زيرا مسلما برخي از افعال جنبه غريزي و غير ارادي دارند؛ مانند مكيدن پستان مادر به هنگام گرسنه شدن نوزاد. پس مسأله اختيار در مورد افعال گزينشي و انتخابي مطرح است. بنابراين در سه جهت آدمي فاقد اختيار است: 1) اصل وجود خود 2) برخي از كنش هاي غريزي 3) نتايج قهري و تخلف ناپذير اعمالش. ولي در افعال گزينشي و انتخابي داراي اختيار مي باشد. آيا من حق دارم كه بگويم «من راضي به زندگي نيستم يعني به جبر زنده ام و اگر گناهي مي كنم كه حتماً مي كنم به حساب كي مي باشد چرا كه من اصلاً راضي نيستم كه پا به اين جهان گذاشته ام. اگر خداوند مرا نمي آفريد من هم گناه نمي كردم و مجبور نبودم آن همه عذاب آخرت را تحمل كنم. پاسخ: اولاً هر چند انسان بدون اختيار خويش پا به عرصه هستي گذاشته است اما در مقابل، از نعمتي بي نظير برخوردار گشته است و آن عبارت است از «هستي» و «وجود» خداوند لطف بزرگي فرموده است كه ما را از عرصه نيستي به هستي درآورده است و ما بايد شكرگزار چنين هديه اي باشيم اگرچه اختيار و اراده ما در آن هيچ نقشي نداشته باشد. ثانياً، گرچه آدمي در آمدن به عالم هستي مختار نبوده است ولي باز خداوند بر اساس لطف و رحمتش انسان را در چگونه زيستن و چگونه بودن و چگونه رفتن و چگونه حركت كردن كاملاً آزاد گذاشته است و اين خود نيز نعمتي بس گرانبهاست كه متأسفانه بشر از آن حسن استفاده را نمي كند. بله اگر خداوند مرا در اين زمينه نيز با اجبار روبرو مي ساخت و من در كژانديشي و كژعملي يا درست انديشي و صحيح كرداري مجبور بودم مي توانستم اين پرسش را مطرح كنم ولي حقيقت امر چنين نيست. اگر جنابعالي به حقيقت انسان، مقام و جايگاه و منزلت او واقف شويد، اينچنين شكوه نمي كرديد سخن در اين باب فراوان است ولي توجه شما را به سه نكته اصلي - كه تفكر در آن موجب خواهد گشت تا شما كمي از اين بدبيني فاصله بگيريد - جلب مي كنم: 1- انسان گل سرسبد هستي و تاج و جوهره اصلي آن و اشرف تمامي مخلوقات بوده و درواقع همه جهان براي او آفريده شده است، {V(اسراء، 70/ميزان الحكمة، ج اوّل، صص 360 - 361) V} {Sتاج كرّمناست بر فرق سرت # طوق اعطيناك آويز برت S} {Sجوهر است انسان و چرخ او را عرض # جمله فرع و پايه اند و او غرض S} {Sاي غلامت عقل و تدبير است و هوش # چون چنيني خويش را ارزان مفروش S} {V(مثنوي، 5/3574 - 3576)V} 2- حقيقت انسان كتابي است نيازمند به شرح و شارح اين كتاب هم كسي جز مصنف آن يعني آفريدگار هستي نمي تواند باشد زيرا نويسنده اين كتاب اوست و شرح اين كتاب كه عبارت باشد از انسان شناسي واقعي و نيازسنجي واقعي، او با توجه به آيات قرآن و روايات پيامبر و امامان(ع) - قابل دست يابي است. {Sآدم اسطرلاب اوصاف علوست # وصف آدم مظهر آيات اوست S} {Sهر چه در وي مي نمايد عكس اوست # همچو عكس ماه اندر آب جواست S} {V(مثنوي، 6/3138 - 3139)V} 3- قرآن كريم در بيش از پنجاه آيه به جهت برخي ويژگي هاي آدمي او را سرزنش كرده است، صفاتي مانند: بخيل، {V(محمد، 38)V}، ضعيف، {V(نساء، 28)V}، عجول، {V(اسراء، 11)V}، ظلوم، {V(احزاب، 72)V}، جهول، {V(احزاب، 72) V}و... اگر مي خواهيد حركت و جنبشي داشته باشيد و از گناهان و اين گونه آلودگي ها رهايي يابيد، نيازمند علم و سپس عمل هستيد. بنابراين بدون علم به دنبال معرفت الهي رفتن جهل است و بدون عمل تنها در پي درس و بحث، حوزه و دانشگاه بودن، عمري چون سنگ آسيا به گرد خود چرخيدن و سپس توقف، ناتواني و عجز است. انسانها بايد در شناخت خويشتن بكوشند تا خويش را ارزان نفروشند. {Sخويشتن نشناخت مسكين آدمي # از فزوني آمد و شد در كمي S} {Sخويشتن را آدمي ارزان فروخت # بود اطلس خويش برد لفي بدوخت S} {V(مثنوي، 3/1000 - 1001)V} در پايان توجه به اين نكته مهم حايز اهميت است كه بدانيم اكثر پريشاني ها و احساس نااميدي ها در پي سستي ها و آلودگي ها مي باشد و اگر با يك برنامه ريزي خوب شبانه روز خود را با تحصيل و عبادت و كار و روابط سالم با ديگران بگذرانيم سراسر جانمان را اميد و نشاط فرا مي گيرد و پاسخ بسياري از اين گونه پرسش ها از درونمان مي جوشد. {Sسالها دل طلب جام جم از ما مي كرد# آنچه خود داشت زبيگانه تمنا مي كردS}
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.